سیمای ما به شیعیان نمی ماند!

سیمای ما به شیعیان نمی ماند!

جمعه 9 تير 1391

<-PostCategory-> نویسنده : محمد |

 

 

سیمای ما به شیعیان نمی ماند!
 

اگر مى‏ خواهید ببینید کسی شیعه است یا نه، امتحانش کنید. یکی از مواد امتحانی این است که آیا وقت نماز را خوب رعایت مى ‏کند یا به دنبال کسب و کار است .

ادعای باطل
اساس همه ارزش‌ها از دیدگاه دین، ایمان به خداست و حتی شرط تأثیر سایر ارزش‌ها وجود ایمان به خداست و در مقابل، اساس همه ضد ارزش‌ها کفر به خدا و تکذیب آیات الهی است. وقتی ما این‌گونه مطالب را می ‏شنویم، زمینه‏ای فراهم مى‏شود برای این‌که به نوعی مبتلا به غرور شویم؛ یعنی شیطان فوراً وسوسه مى‏کند که الحمدلله ما ایمان داریم و مشکلی نداریم. ما کافر نیستیم؛ پس اهل نجات هستیم! این مسأله‌ای است که قرآن بر آن تأکید کرده است. عده‌ای هستند که ادعای ارزش یا کمال مى‏کنند، ولی این ادعایشان واقعیت ندارد. گاهی عده‌ای به خاطر منافع دنیوی، به دروغ ادعایی مى‏ کنند. إِذا جاءَک الْمُنافِقُونَ قالُوا نَشْهَدُ إِنَّک لَرَسُولُ اللّهِ۱؛اینها مى ‏آیند و مى ‏گویند: شهادت مى‏ دهیم تو پیغمبر خدا هستی. البته خدا مى ‏داند تو پیغمبر هستی؛ اما وَ اللّهُ یشْهَدُ إِنَّ الْمُنافِقِینَ لَکاذِبُونَ؛ اینها به دروغ چنین ادعایی می‌کنند.
ما شیعیان امیرالمؤمنین که ادعا مى‏کنیم شیعه هستیم، واقعاً امام علی(علیه السلام) را دوست داریم؛ ولی آیا واقعاً ما شیعه علی هستیم؟ این از مواردی است که شیطان انسان را فریب مى ‏دهد و مى‏گوید: خداوند گناهان شیعیان را راحت مى‏ آمرزد؛ پس خیالمان راحت است! نظیر این مسأله درباره محبت سیدالشهدا(علیه السلام)، عزاداری و گریه کردن بر آن حضرت است. در این موارد به جا است انسان به روایات و تعالیم خود اهل بیت(علیهم السلام) مراجعه کند. آیا صرف این که ما امیرالمؤمنین(علیه السلام) را قبول داشته باشیم، شیعه مى‏ شویم؟ آیا همه فضائلی که درباره شیعه هست، درباره ما هم صادق خواهد بود؟ وقتی انسان به روایات مراجعه مى ‏کند، مى‏ بیند مسأله این گونه نیست. بسیاری از ما فریب شیطان را مى‏خوریم. ولی ادعاهایی را که مى ‏کنیم نمى ‏توانیم اثبات کنیم. مى‏ گویند اگر راست مى ‏گویید، باید امتحان شوید و آثارش در شما ظاهر بشود. حال با ملاحظه بعضی از روایات می‌خواهیم ببینیم ائمه معصومین(علیهم السلام) از شیعیان چه انتظاری دارند.

جوان‌های امروز یکی از کارهای عادی است. کسانی که در خانه هستند و حوصله ندارند بیرون بروند، مى ‏نشینند پای تلویزیون. این فیلم تمام شد، یکی دیگر؛ از این کانال به آن کانال تا آخر شب. یا بازار است، یا گردش یا تماشای تلویزیون و فیلم و امثال اینها. چند درصد این گونه نیستند؟! برنامه عمومی ما همین‏هاست

نماز اول وقت و رازداری
عَنْ هَارُونَ عَنِ ابْنِ صَدَقَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ امْتَحِنُوا شِیعَتَنَا عِنْدَ مَوَاقِیتِ الصَّلَوَاتِ کیفَ مُحَافَظَتُهُمْ عَلَیهَا۲؛ اگر مى‏خواهید ببینید کسی شیعه است یا نه، امتحانش کنید. یکی از مواد امتحانی این است که آیا وقت نماز را خوب رعایت مى‏کند یا به دنبال کسب و کار است.

شاحبند و ناحلند و ذابلند
روایت دیگریست از عمرو بن‌ابى‌المقدام که چند روایت در این زمینه نقل کرده است. این مختصری از مطالبی است که از ایشان نقل شده: عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِی الْمِقْدَامِ عَنْ أَبِیهِ قَالَ قَالَ لِی أَبُو جَعْفَرٍ(علیه السلام) یا أَبَا الْمِقْدَامِ إِنَّمَا شِیعَةُ عَلِی(علیه السلام) الشَّاحِبُونَ النَّاحِلُونَ الذَّابِلُونَ۳؛ امام باقر(علیه السلام) می‌فرمایند: شیعیان ما علاماتی دارند: علامت اول این که هر کسی با آنها مواجه مى‏شود اینها را رنگ پریده می‌یابد. «شاحب» یعنی رنگ پریده. بعد مى‏فرماید: لاغر هستند؛ النَّاحِلُون. الذَّابِلُون؛ لبهایشان خشک است. ذَابِلَةٌ شِفَاهُهُمْ، خَمِیصَةٌ بُطُونُهُمْ؛ شکم‌هایشان گرسنه، لبهایشان خشکیده و به ‌هم چسبیده است. مُتَغَیرَةٌ أَلْوَانُهُمْ مُصْفَرَّةٌ وُجُوهُهُمْ؛ رنگ پریده هستند و صورتشان زرد رنگ است. چطور شده که این گونه شده‌اند؟
ممکن است بعضی از نوجوان‌ها که دل پاکی دارند، این گونه روایات را که مى‏شنوند سعی کنند گرسنگی و بی‌خوابی بکشند، تا رنگشان زرد و بدنشان لاغر شود، تا بشوند شیعه! توجه داشته باشید که اینها اوصافی است که جنبه غالبیت دارد؛ یعنی مقصود از ذکر این اوصاف ملزومات آن‌ها است. خود رنگ‌پریدگی هنر نیست؛ اما شیعیان از بس اهتمام به سحرخیزی و عبادت شب دارند، رنگ پریده هستند. مقصود اشاره به این است که شیعیان سحرخیز هستند، و آدم‌های پرخورِ شکم‏باره‏ای نیستند که دائم به فکر خورن باشند. منظور این است که این‌ها اهل شکم‏بارگی نیستند و فقط به اندازه لازم، از نعمت‌های خدا استفاده مى‏کنند. این مطالب به قدری از ذهن ما دور است که وقتی مى‏شنویم شاید تعجب کنیم. علت این که بنده تصمیم گرفتم مقداری از این روایات را بخوانم، اگر چه معلوم نیست به کدامش عمل کنیم، ولی دست کم بدانیم چیست. بدانیم اهل بیت(علیهم السلام) چه چیزی را مى‏ پسندیدند و در چه فضایی مى‏ اندیشیدند. إِذَا جَنَّهُمُ اللَّیلُ اتَّخَذُوا الْأَرْضَ فِرَاشاً. وقتی هوا تاریک می‌شود ما چه کار مى ‏کنیم؟ بسیاری از همان اول شب مى ‏روند تفریح و شبگردی؛ تفریح شب برای جوان‌های امروز یکی از کارهای عادی است. کسانی که در خانه هستند و حوصله ندارند بیرون بروند، مى ‏نشینند پای تلویزیون. این فیلم تمام شد، یکی دیگر؛ از این کانال به آن کانال تا آخر شب. یا بازار است، یا گردش یا تماشای تلویزیون و فیلم و امثال اینها. چند درصد این گونه نیستند؟! برنامه عمومی ما همین‏هاست.
اما امام(علیه السلام) مى ‏فرماید: شیعیان ما، وقتی تاریکی فضا را گرفت، دنبال بستری می‌روند که استراحتی کنند تا بتوانند بعد به برنامه‏هایشان ادامه بدهند. به فکر این نیستند که روی تشک پر قو بخوابند. وَ اسْتَقْبَلُوا الْأَرْضَ بِجِبَاهِهِمْ؛ وقتی رفع خستگی شد، پیشانى‏هایشان را به زمین می‌گذارند و به سجده مى‏روند. خدا به پیغمبرش هم چنین دستوری مى ‏دهد؛ نمى ‏گوید سجده طولانی کن؛ مى ‏گوید شب درازی را به سجده بگذران؛ وَ مِنَ اللَّیلِ فَاسْجُدْ لَهُ وَ سَبِّحْهُ لَیلاً طَوِیلاً. شیعیان واقعی منتظرند شب و وقت خلوتی فراهم بشود تا از مردم جدا شوند و بروند سراغ محبوبشان. کثِیرٌ سُجُودُهُمْ، کثِیرَةٌ دُمُوعُهُمْ؛ هم زیاد سجده مى‏کنند، هم بسیار اشک مى‏ریزند. کثِیرٌ دُعَاوُهُمْ، کثِیرٌ بُکاوُهُمْ؛ راز و نیازشان با خدا طولانی است، گریه و اشک‌ریختنشان زیاد است. یفْرَحُ النَّاسُ وَ هُمْ مَحْزُونُونَ؛ مردم به شادی مى‏پردازند؛ اما آنها دل‌هایشان غمگین است و به فکر آخرت است. فکر این که چرا در کارمان کوتاهی کردیم. چرا مردم از دین روی گرداندند؟ چرا ارزش‌های اسلامی ضعیف شد؟ چرا دستاوردهای انقلاب کم‏رنگ شده؟!

امام باقر(علیه السلام) می‌فرمایند: شیعیان ما علاماتی دارند: علامت اول این که هر کسی با آنها مواجه مى ‏شود اینها را رنگ پریده می‌یابد. «شاحب» یعنی رنگ پریده. بعد مى‏فرماید: لاغر هستند؛ النَّاحِلُون. الذَّابِلُون؛ لبهایشان خشک است. ذَابِلَةٌ شِفَاهُهُمْ، خَمِیصَةٌ بُطُونُهُمْ؛ شکم‌هایشان گرسنه، لبهایشان خشکیده و به‌هم چسبیده است. مُتَغَیرَةٌ أَلْوَانُهُمْ مُصْفَرَّةٌ وُجُوهُهُمْ؛ رنگ پریده هستند و صورتشان زرد رنگ است. چطور شده که این گونه شده‌اند؟

سیمای شما به شیعیان نمی‌ماند!

رُوِی أَنَّ أَمِیرَ الْمُومِنِینَ(علیه السلام) خَرَجَ ذَاتَ لَیلَةٍ مِنَ الْمَسْجِدِ وَ کانَتْ لَیلَةً قَمْرَاءَ۴. برنامه مسلمان‌ها این بود: اول مغرب مى‏آمدند نماز مغربشان را در مسجد مى‏خواندند، بعد به خانه می‌رفتند شام مى ‏خوردند؛ سپس برمى ‏گشتند و نماز عشایشان را به جماعت مى ‏خواندند. باز، به خانه برمى‏ گشتند، و مى‏ خوابیدند. آن وقت‌ها که چراغ برق و این حرف‌ها نبود. به‌طور طبیعی اقتضاء مى‏کرد که زود بخوابند. البته اهتمام هم داشتند به اینکه اول شب بخوابند تا سحر بتوانند به عبادت بپردازند.
شبی حضرت امیر(علیه السلام) بعد از نماز عشا از مسجد بیرون آمدند، و قاعدتاً باید به منزل می‌رفتند؛ ولی در آن شب مهتابی حضرت به خانه نرفتند. فَأَمَّ الْجَبَّانَةَ؛ به طرف یکی از محلات حرکت کردند. لَحِقَهُ جَمَاعَةٌ یقْفُونَ أَثَرَهُ؛ یک عده از شیعیان و دوستان، دنبال ایشان راه افتادند. فَوَقَفَ عَلَیهِمْ؛ حضرت ایستاد و رو به اینها کرد؛ ثُمَّ قَالَ مَنْ أَنْتُمْ؟ و فرمود: شما که هستید؟ قَالُوا شِیعَتُک یا أَمِیرَ الْمُومِنِینَ؛ گفتند ما شیعیان شما هستیم. فَتَفَرَّسَ فِی وُجُوهِهِمْ. حضرت به قیافه‏ هایشان خیره شد. ثُمَّ قَالَ فَمَا لِی لَا أَرَی عَلَیکمْ سِیماءَ الشِّیعَةِ؛ چطور شما مى‏ گویید ما شیعه هستیم؟ من علامت شیعه در شما نمى ‏بینم، سیمای شما به شیعیان نمى ‏ماند. قَالُوا وَ مَا سِیماءُ الشِّیعَةِ یا أَمِیرَ الْمُؤمِنِینَ؛ گفتند مگر شیعه چه قیافه‏ایی دارد که ما نداریم، علامتش چیست؟ فَقَالَ صُفْرُ الْوُجُوهِ مِنَ السَّهَرِ؛ حضرت فرمود: رنگ‌هایشان از بیداری شب زرد شده. عُمْشُ الْعُیونِ مِنَ الْبُکاءِ؛ از بس از خوف خدا و شوق لقاء الهی گریه کرده‏اند چشم‌هایشان گود رفته است. حَدْبُ الظُّهُورِ مِنَ الْقِیامِ؛ از بس برای نماز و عبادت ایستاده‏اند، پشتهایشان خمیده شده. خُمُصُ الْبُطُونِ مِنَ الصِّیامِ؛ از روزه‌ی بسیار شکم‌هایشان تهی و به پشت چسبیده است. ذُبُلُ الشِّفَاهِ مِنَ الدُّعَاءِ؛ از فرط دعا و ذکر خدا، لب‌هایشان خشکیده. عَلَیهِمْ غَبَرَةُ الْخَاشِعِینَ قیافه‏شان از خضوع و خشوعی که دارند حالت غبارآلودگی و ژولیدگی دارد. فکر خودآرایی نیستند؛ اینها علامات شیعه است؛ شما که این گونه نیستید چطور ادعا مى‏ کنید که ما شیعه هستیم؟!

……………………………………………………………………………………………………………………

پی نوشت ها :

۱. منافقون / ۱.

۲. بحارالأنوار، ج ۶۵، ص ۱۴۹، باب ۱۹.

۳. بحارالأنوار، ج ۶۵، ص ۱۴۹، باب ۱۹.

۴. بحارالأنوار، ج ۶۵، ص ۱۵۰، باب ۱۹.

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:









مطالب گذشته

والیبال لیگ جهانی / حضور تیم ملی ایران تاریخ : 1392/4/17 16:29

جزئیات پرداخت شهریه دانشجویان در میهمانی و انتقال اعلام شد تاریخ : 1392/4/16 22:45

فراخوان سراسری جذب اعضای هیئت علمی دانشگاه های کشور تاریخ : 1392/4/16 22:39

آیین نامه جدید شرایط ورود بدون کنکور دانشجویان ممتاز به مقاطع بالاتر تاریخ : 1392/4/16 22:34

تا اطلاع ثانوی حذف کنکور نداریم تاریخ : 1392/4/16 22:25

آغاز به کار طرح ضیافت اندیشه دانشجویی در دانشگاه گیلان تاریخ : 1392/4/14 1:10

امکانات دانشگاه قدر تاریخ : 1392/4/13 19:10

اطلاعیه ترم تابستان / دانشگاه قدر تاریخ : 1392/4/13 18:53

سوتی قسمت آخرین اطلاعیه های دانشگاه تاریخ : 1392/4/13 18:36

قالب جدید و جالب سایت دانشگاه قدر تاریخ : 1392/4/13 18:3

دانشگاه تاریخ : 1392/2/16 9:47

لینک مستقیم انتخاب واحد تاریخ : 1398/4/9 23:44

عذاب هایی که برای دروغگویان است تاریخ : 1391/4/9 1:47

سیمای ما به شیعیان نمی ماند! تاریخ : 1391/4/9 1:16

ریشه نام فومن تاریخ : 1391/4/8 21:33

- چگونه بدانیم کدام واژه ریشه عربی و کدام ریشه پارسی دارد؟ تاریخ : 1391/4/8 21:29

نرم افزارهای حسابداری تاریخ : 1390/12/3 21:36

تاریخچه حسابداری تاریخ : 1390/12/3 21:34

چند نکته برای داشتن یک زندگی شاد تاریخ : 1390/12/3 21:32

تقویم دانشگاهی نیمسال دوم 91-90 تاریخ : 1390/12/3 21:15